Helping The others Realize The Advantages Of بهاء عبد الحسين
Helping The others Realize The Advantages Of بهاء عبد الحسين
Blog Article
[۱۰۱] این مناسبت در بین بهائیان به عید رضوان شناخته میشود.[۱۰۲] اکثر بابیان به او ایمان آورده و زان پس بهائی نامیده شدند.[۱۰۳][۱۰۴] احتمالاً چون هنوز سال ۱۲۸۰ هجری آغاز نشده بود، بهاءالله اعلام نوشتاری دعوتش را حدود یک سال به تأخیر انداخت.[۶]
جامعة قناة السويس و"والى سونجو سمارنج" توقعان اتفاقية لتعزيز التعاون الأكاديمي والبحثي
Finministry review Generating the correct affiliate network selection is paramount In regards to affiliate advertising and marketing in finance and investment… Demonstrate far more
طريقة ربح بطاقة فيزا مشحونة ومدفوعة مسبقًا ورصيد باي بال مجاناً
جميع التعليقات المنشورة تعبر عن رأي كتّابها ولا تعبر بالضرورة عن رأي إيلاف
[۲۲]:۵۰۹ولی در مقابل برخی دیگر از دانشوران شباهت اندیشهها را دلیل تأثیر پذیرفتن بهاءالله از متفکران غربی نمیدانند،[۲۳] و شباهتها را سطحی[۲۳] و اندیشههای بهاءالله به خصوص در زمینه تکاملِ جمعیِ و وحدتِ نوعِ بشر، سیر تکاملی ادیان، و نقش دین در پویاییِ اجتماعی و معنوی انسان با متفکران غربی هم عصر او در تضاد میدانند.
مصدر يكشف أسباب الانفجارات بالعراق خلال ضربات إسرائيل في إيران
مفاتيح هاتف دول العالم بالترتيب مع رمز المدن الكبرى لكل بلد
انتشار دعاوی بهاءالله به عنوان من یظهره الله مقام صبح ازل را تحت الشعاع قرار داد و باعث تشدید حسادت وی شد.[۱۱۰] بهاءالله در بهار ۱۲۴۵ش. برابر یا ۱۸۶۶ میلادی خانهاش را از صبح ازل جدا کرد چون به گفته او صبح ازل قصد کشتن او را داشته،[۶] بهاءالله بعد از اینکه صبح ازل او را مسموم کرده بود به شدت بیمار شده بود.[۱۱۱] او پس از این ماجرا به مدت دو ماه در ادرنه خود را از بابیان آنجا جدا کرد و در انزوا زیست. وی به آنها دستور داد که بین صبح ازل و او یکی را انتخاب کنند.
بهاءالله در جوانی با شیخیهای نور و تهران در تماس بود، امری که با توجه به محبوبیت شیخیهٔ رمزآلود در میان اشراف قاجار و تمایل وی به اندیشهورزی طبیعی بود.[۵۷] آشنایی بهاءالله با عرفان و تصوف نیز پدیدهٔ نامعمولی نبود، چون اشراف ایرانی، مانند بهاءالله با آثاری چون مثنوی معنوی و منطق الطیر آموزش داده میشدند. همچنین در آغاز سدهٔ نوزدهم میلادی، با تلاشهای سلسلهٔ نعمتاللهی شیعه مذهب، تصوف در ایران دوباره محبوب شدهبود.[۱۳۴]:۲۱ بهاءالله دو سال از ۱۲۳۳ تا ۱۲۳۵ خورشیدی برابر با ۱۸۵۴ تا ۱۸۵۶ میلادی را به گوشهنشینی درویشی در منطقهٔ سلیمانیه سپری کرد.[۶] وی در ابتدای ورود به کردستان در غاری در کوهستانهای سرگلو مسکن گزید.[۹۲] بعدها یکی از مشایخ صوفی منطقه به اسم شیخ اسماعیل با بهاءالله آشنا شد رجل الأعمال بهاء عبد الهادي و بینش معنوی او را تحسین کرد.[۹۳] نقشبندیه او را ابتدا به نام درویش محمد ایرانی میشناختند.[۱۳۴]:۸ او از بهاءالله دعوت کرد که به خانقاه صوفیان خالدیه در سلیمانیه، شهر اصلی کردستان عراق بیاید و به بزرگان متصوفه تعلیم دهد.
بسیاری از بشارات و تأکیدهای متوالی باب در دو سال پایانی زندگیاش، امکان ظهور جدیدی را که با عنوان «من یظهره الله» از او یاد میکرد نزدیک میدانست.[۱۰۶] مک اوین اما معتقد است باب پیشبینی کرده بود که «منیظهرهالله» یک یا دو هزار سال بعد ظهور خواهد کرد؛ ولی جذابیت ظهور منجی باعث بازتفسیر پیشگوییهای کتاب بیان شد تا نشان دادهشود که باب ظهور زودهنگام منجی را پیشبینی میکرد.[۲۲]:۵۰۰ با این حال سعیدی بر این باور است که باب بر قرب ظهور موعود (من یظهره الله) تأکید کرده بود.[۱۰۷] مهمتر از آن وی اساساً بابیان را برحذر داشته بود که مبادا مانند ادیان قبل که با استدلال به کتاب آسمانی خود از پیامبر بعدی محروم شدند با استدلال به آثار باب از ایمان به «مَن یُظهره الله» محروم شوند.[۱۰۸] آنها میبایست موعود را از آثار و صفات خود او بشناسند و نه از اشاره و دلالت دیگران (حتی خودِ باب و هجده حواری اولیه او).
للبقاء على إطلاع دائم بحقوق الإنسان في الشرق الأوسط وشمال إفريقيا، اشترك في النشرة الإخبارية:
صفحههایی که از جعبه پیوند به پروژههای خواهر نامنطبق با ویکیداده استفاده میکنند
السجن يفتح أحضانه مجدداً لبهاء عبد الحسين.. القصَّة الكاملة لإطلاق سراحه ثم اعتقاله